کلبه خنده مــحـــمــــد
دوستان سلام دوستان تو این مدت امید وارم که تونسته باشم خندونده باشمتون تو این مدت بهترین نبودم اما دوست دارم بهترین روداشته باشم لطفان نظرتون را برام بزارین ممنون که مثل همیشه حامی و یاور بنده حقیر شدین یه خواهشی که ازتون دارم اینه که اگه ممکنه وبلاگمو اگه امکان داره تبلیغ کنید که ممنون دارتون میشم اگه که نه بازم ازتون ممنونم یکی دیگه که واسه هر پست اگه امکان داره نظرتون رو بکین که وبلاگم رو به سوی وب بهتری سوغ بدم از همتون ممنونم دوستان اگه شوخی یا هرچیزی از من یا هر کدوم از نویسنده ها شده معذرت میخوام و تشکر میکنم از فرشاد و سهیل دو دوست گل من

بیشتر از کدوم یک از امکانات این وب خوشت امد

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان محمد و آدرس mohamadf1372.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار مطالب

کل مطالب : 711
کل نظرات : 470

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 24
باردید دیروز : 3
بازدید هفته : 27
بازدید ماه : 801
بازدید سال : 45488
بازدید کلی : 196811

 

این یک شوخی بامزه هست کاری نداره خیلیم جالبه حتما انجامش دهید در پایین توضیح کامل رو میدم.



خوب اولین کار اینه که گوگل رو باز کنید کلمه google garavity رو سرچ کنید و اولین سایت

رو که پیدا شد رو روش کلیک کنید بعد هم که وارد سایت جدید شدید یک کلمه

جدید (هر چی دوست دارید) رو سرچ کنید واقعا جالبه نه !!!؟

اگر خوشت اومد نظر بده مگه چقدر طول میکشه…؟

تعداد بازدید از این مطلب: 773
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


همسر

تعداد بازدید از این مطلب: 900
موضوعات مرتبط: مطلب مفید , ,
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


تعداد بازدید از این مطلب: 1026
موضوعات مرتبط: برای خنده , ,
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


تعداد بازدید از این مطلب: 833
موضوعات مرتبط: خنده بازار , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


l0ve

♥ عشق + دلواپسی = مادر ♥
♥ عشق + ترس = پدر ♥
♥ عشق + یاری = خواهر ♥
♥ عشق + دعوا = برادر ♥
♥ عشق + زندگی = همسر ♥
&
♥ عشق + دلواپسی + ترس + یاری + دعوا + زندگی = دوست ♥
اینو واسه بهترین دوستاتون که همیشه دوستشون دارید و نگرانشونید بفرستید ♥
تعداد بازدید از این مطلب: 624
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


دوست خوب

دوست خوبم


روزی معلمی از دانش آموزانش خواست که اسامی همکلاسیهایشان را بر روی دو ورق کاغذ بنویسند و پس از نوشتن هر اسم یک خط فاصله قراردهند .

سپس از آنها خواست که درباره قشنگترین چیزی که میتوانند در موردهرکدام ازهمکلاسی هایشان بگویند ، فکر کنند و در آن خط های خالی بنویسند .

بقیه وقت کلاس با انجام این تکلیف درسی گذشت و هرکدام از دانش آموزان پسازاتمام ،برگه های خود را به معلم تحویل داده ، کلاس را ترک کردند .

روز شنبه ، معلم نام هر کدام از دانش آموزان را در برگه ای جداگانهنوشت ، وسپستمام نظرات بچه های دیگر در مورد هر دانش آموز را در زیر اسم آنهانوشت .

روز دوشنبه ، معلم برگه مربوط به هر دانش آموز را تحویل داد .

شادی خاصی کلاس را فرا گرفت .

معلم این زمزمه ها را ازکلاس شنید ' واقعا ؟ '

 '
من هرگز نمی دانستم که دیگرانبه وجود من اهمیت می دهند! '

 '
من نمی دانستم که دیگران اینقدر مرادوست دارند . '

دیگر صحبتی ار آن برگه ها نشد .

معلم نیزندانست که آیا آنها بعد از کلاس با والدینشان در مورد موضوع کلاس بهبحث وصحبتپرداختند یا نه ، به هر حال برایش مهم نبود .

آن تکلیف هدف معلم را برآورده کرده بود .دانش آموزان از خود و تک تک همکلاسیهایشان راضی بودند باگذشت سالها بچه های کلاس از یکدیگر دورافتادند . چند سال
بعد ، یکی از دانشآموزان درجنگ ویتنام کشته شد . و معلمش در مراسم خاکسپاری اوشرکت کرد .

او تابحال ، یک سرباز ارتشی را در تابوت ندیده بود . پسر کشته شده ،جوان خوشقیافه وبرازنده ای به نظر می رسید .

کلیسا مملو از دوستانسرباز بود . دوستانش با عبور از کنار تابوت وی ، مراسموداع را بجا آوردند . معلم آخرین نفر در این مراسم تودیع بود .

به محض اینکه معلم در کنارتابوت قرار گرفت، یکی از سربازانی که مسئول حملتابوت بود ، به سوی او آمد وپرسید : ' آیا شما معلم ریاضی مارک نبودید؟ '
 
معلم با تکان دادن سر پاسخداد : ' چرا'

 
سرباز ادامه داد : ' مارک همیشه درصحبتهایش از شمایاد می کرد . 'پس از مراسمتدفین ، اکثر همکلاسی هایش برای صرف ناهار گرد همآمدند . پدر و مادر مارک نیز
که در آنجا بودند ، آشکارا معلوم بود که منتظرملاقات با معلم مارک هستند .

پدر مارک در حالیکه کیف پولش را از جیبشبیرون می کشید ، به معلم گفت :'ما میخواهیم چیزی را بهشما نشان دهیم که فکرمی کنیم برایتان آشنا باشد . 'او با دقت دو برگه کاغذ
فرسوده دفتریادداشت که ازظاهرشان پیدا بود بارها وبارها تا خورده و با نواریبه هم بسته شده بودند را ازکیفش در آورد .

خانم معلم با یک نگاه آنها را شناخت . آن کاغذها ، همانیبودند که تمام خوبیهای مارک از دیدگاه دوستانش درونشان نوشته شده بود .

مادر مارک گفت : ' از شما به خاطر کاری که انجام دادید متشکریم . همانطور که میبینید مارک آن را همانند گنجی نگه داشته است . '

همکلاسی های سابق مارک دور هم جمع شدند .چارلی با کمرویی لبخند زد وگفت : ' منهنوز لیست خودم را دارم . اون رو در کشوی بالای میزم گذاشتم . '

همسر چاک گفت : ' چاک از من خواست که آن را در آلبوم عروسیمان بگذارم . '

مارلین گفت : ' من هم برای خودم را دارم .توی دفتر خاطراتم گذاشتهام . '
سپس ویکی ، کیفش را از ساک بیرون کشید ولیست فرسوده اش را به بچهها نشان داد وگفت :' این همیشه با منه . . . . ' . ' من فکر نمی کنم که کسیلیستش را نگه
نداشته باشد . '

معلم با شنیدن حرف های شاگردانش دیگرطاقت نیاورده ، گریه اش گرفت . او برایمارک و برای همه دوستانش که دیگر او رانمی دیدند ، گریه می کرد .

سرنوشت انسانها در این جامعه بقدری پیچیدهاست که ما فراموش می کنیم این زندگیروزی به پایان خواهد رسید ، و هیچ یک از مانمی داند که آن روز کی اتفاق خواهد
افتاد .
 
بنابراین به کسانیکه دوستشان دارید و به آنها توجه دارید بگویید که برایتانمهم و با ارزشند ، قبلاز آنکه برای گفتن دیر شده باشد.

اگر شما آنقدر درگیر کارهایتان هستیدکه نمی توانید چند دقیقه ای از وقتتان راصرف فرستادن این پیغام برای دیگرانکنید ، به نظرشما این اولین باری خواهد بود
که شما کوچکترین تلاشی برای ایجادتغییر در روابط تان نکردید ؟
هر چه به افراد بیشتری این پیغام رابفرستید ، دسترسی شما به آنهایی که اهمیتبیشتری برایتان دارند ، بهتر و راحت ترخواهد بود .

بیاد داشته باشید چیزی را درو خواهید کرد که پیش از اینکاشته اید

 

دوست خوبم

امیدوارم همیشه خوبیهای من رو به یاد داشته باشی و بدیهام رو ببخشی و از یاد ببری ...

صمیمانه برات آرزوی موفقیت و شادكامی دارم
تعداد بازدید از این مطلب: 679
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


شما یادتون نمیاد

 

شما یادتون نمیاد بستنی میهن رو که میگفت مامان جون بستنیش خوشمزه تره !

 

================

 

شما یادتون نمیاد این بازیو پی پی پینوکیو پدر ژپتو، گُ گُ گُربه نره روباه مکار !

 

================

 

شما یادتون نمیاد دستمال من زیر درخت آلبالو گم شده سواد داری؟

 

================

 

شما یادتون نمیاد ماه رمضون که میشد اگه کسی می گفت من روزه ام بهش میگفتیم: زبونتو در بیار ببینم راست میگی یا نه !

 

================

 

شما یادتون نمیاد که کانال های تلویزیون دو تا بیشتر نبود، کانال یک و کانال دو !

 

================

 

شما یادتون نمیاد، پاکن های جوهری که یه طرفش قرمز بود یه طرفش آبی بعد با طرف آبیش می خواستیم که خودکارو پاک کنیم، همیشه آخرش یا کاغذ رو پاره می کرد یا سیاه و کثیف می شد !

 

================

 

شما یادتون نمیاد، وقتی مشق مینوشتیم پاک کن رو تو دستمون نگه میداشتیم بعد عرق میکرد، بعد که میخواستیم پاک کنیم چرب و سیاه میشد و جاش میموند دیگه هر کار میکردیم نمیرفت، آخر سر مجبور میشدیم سر پاک کن آب دهن بمالیم بعد تا میخواستیم خوشحال بشیم که تمیز شد، میدیدیم دفترمون رو سوراخ کرده !

 

================

 

شما یادتون نمیاد، سر صف پاهامونو ۱۸۰ درجه باز می کردیم تا واسه رفیق فابریکمون جا بگیریم !

 

================

 

شما یادتون نمیاد: آن مان نماران، تو تو اسکاچی، آنی مانی کَ. لا. چی !

 

================

 

شما یادتون نمیاد، گوشه پایین ورقه های دفتر مشقمون، نقاشی می کشیدیم. بعد تند برگ میزدیم میشد انیمیشن

 

================

 

شما یادتون نمیاد، صفحه چپ دفتر مشق رو بیشتر دوست داشتیم به خاطر اینکه برگه های سمت راست پشتشون نوشته شده بود ولی سمت چپی ها نو بود !

 

================

 

شما یادتون نمیاد، آرزومون این بود که وقتی از دوستمون می پرسیم درستون کجاست اونا یه درس از ما عقب تر باشن !

 

================

 

شما یادتون نمیاد، یه زمانی به دوستمون که میرسیدیم دستمون رو دراز میکردیم که مثلا میخوایم دست بدیم، بعد اون واقعا دستش رو دراز میکرد که دست بده بعد ما یهو بصورت ضربتی دستمون رو پس میکشیدیم و میگفتیم: یه بچه ی این قدی ندیدی؟؟ (قد بچه رو با دست نشون میدادیم) و بعد کرکر میخندیدیم که کنفش کردیم !

 

================

 

شما یادتون نمیاد: چی شده ای باغ امید، کارت به اینجا کشید؟؟ دیدم اجاق خاموشه، کتری چایی روشه، تا کبریتو کشیدم، دیگه هیچی ندیدم !

 

================

 

شما یادتون نمیاد، با آب و مایع ظرفشویی کف درست میکردیم، تو لوله خالی خودکار بیک فوت میکردیم تا حباب درست بشه !

 

================

 

شما یادتون نمیاد: به نام الله پاسدار حرمت خون شهدا، شهدایی که با خون خود درختان اسلام را آبیاری کردند. این مقدمه همه انشاهامون بود !

 

================

 

شما یادتون نمیاد: انگشتر فیروزه، خدا کنه بسوزه !

 

================

 

شما یادتون نمیاد، اون موقعها یکی میومد خونه مون و ما خونه نبودیم رو در مینوشتن: آمدیم نبودید!!

 

================

 

شما یادتون نمیاد، خانواده آقای هاشمی رو که میخواستن از نیشابور برن کازرون، تو کتاب تعلیمات اجتماعی !

 

================

 

شما یادتون نمیاد، دبستان که بودیم، هر چی میپرسیدن و میموندیم توش، میگفتیم ما تا سر اینجا خوندیم !

 

================

 

شما یادتون نمیاد، قرآن خوندن و شعار هفته (ته کتاب قرآن) سر صف نوبتی بود برای هر کلاس، بعد هر کس میومد سر صف میخواست با صوت بخونه

 

================

 

شما یادتون نمیاد: گل گل گل اومد کدوم گل؟ همون که رنگارنگاره برای شاپرکها یه خونه قشنگه. کدوم کدوم شاپرک؟؟ همون که روی بالش خالهای سرخ و زرده، با بالهای قشنگش میره و برمیگرده، میره و برمیگرده.. شاپرک خسته میشه… بالهاشو زود میبنده… روی گلها میشینه… شعر میخونه، میخنده !

 

================

 

شما یادتون نمیاد، اون مسلسل های پلاستیکی سیاه رو که وقتی ماشه اش رو میکشیدی ترررررررررررررترررررررررر ررر صدا میداد !

 

================

 

چه شیطونی هایی می کردیم

 یادش به خیر

 یاد کودکی.......و زمان خوبم

 و همه بچه های اون موقع....

 یاد اون روزا بخیر...........
تعداد بازدید از این مطلب: 614
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


خنده

اومدم به دختر فامیلمون اس ام اس بنویسم ? salam khoobi

دستم خورد به a شد ? asalam khoobi

الان خبر دادن از ذوق غش کرده بهش سرم وصل کردن

یه همچین آدم محبوب و جنتلمنی هستم

تعداد بازدید از این مطلب: 665
موضوعات مرتبط: برای خنده , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0



عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود