کلبه خنده مــحـــمــــد
دوستان سلام دوستان تو این مدت امید وارم که تونسته باشم خندونده باشمتون تو این مدت بهترین نبودم اما دوست دارم بهترین روداشته باشم لطفان نظرتون را برام بزارین ممنون که مثل همیشه حامی و یاور بنده حقیر شدین یه خواهشی که ازتون دارم اینه که اگه ممکنه وبلاگمو اگه امکان داره تبلیغ کنید که ممنون دارتون میشم اگه که نه بازم ازتون ممنونم یکی دیگه که واسه هر پست اگه امکان داره نظرتون رو بکین که وبلاگم رو به سوی وب بهتری سوغ بدم از همتون ممنونم دوستان اگه شوخی یا هرچیزی از من یا هر کدوم از نویسنده ها شده معذرت میخوام و تشکر میکنم از فرشاد و سهیل دو دوست گل من

بیشتر از کدوم یک از امکانات این وب خوشت امد

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان محمد و آدرس mohamadf1372.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار مطالب

کل مطالب : 711
کل نظرات : 470

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز :
باردید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید سال :
بازدید کلی :
ﺍﺳﺘﺎﺩﯼ ﺍﺯ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﭘﺮﺳﯿﺪ

 ﺍﺳﺘﺎﺩﯼ ﺍﺯ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﭘﺮﺳﯿﺪ " : ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﺷﻤﺎ 

ﭼﻪ ﭼﯿﺰ
ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺍ ﺯﯾﺒﺎ ﻣﯿﮑﻨﺪ؟ "
ﯾﮑﯽ ﮔﻔﺖ : ﭼﺸﻤﺎﻧﯽ ﺩﺭﺷﺖ
ﺩﻭﻣﯽ ﮔﻔﺖ: ﻗﺪﯼ ﺑﻠﻨﺪ
ﺩﯾﮕﺮﯼ ﮔﻔﺖ : ﭘﻮﺳﺘﯽ ﺷﻔﺎﻑ ﻭ ﺳﻔﯿﺪ !
ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺩﻭ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺍﺯ ﮐﯿﻔﺶ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺁﻭﺭﺩ ...
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﻫﺎ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﮔﺮﺍﻧﺒﻬﺎ ﻭ ﺯﯾﺒﺎ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﯾﮕﺮﯼ
ﺳﻔﺎﻟﯽ ﻭ ﺳﺎﺩﻩ
ﺳﭙﺲ ﺩﺭ ﻫﺮ ﯾﮏ ﺍﺯ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﻫﺎ ﭼﯿﺰﯼ ﺭﯾﺨﺖ
ﺭﻭ ﺑﻪ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻥ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ :
ﺩﺭ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺭﻧﮕﯿﻦ ﻭ ﺯﯾﺒﺎ ﺯﻫﺮ ﺭﯾﺨﺘﻢ ﻭ ﺩﺭ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺳﻔﺎﻟﯽ
ﺁﺑﯽ ﮔﻮﺍﺭﺍ !
ﺷﻤﺎ ﮐﺪﺍﻣﯿﮏ ﺭﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻣﯿﮑﻨﯿﺪ؟
ﻫﻤﮕﯽ ﺑﻪ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺳﻔﺎﻟﯽ ﺭﺍ ...!
ﺍﺳﺘﺎﺩ ﮔﻔﺖ" : ﻣﯿﺒﯿﻨﯿﺪ؟! ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻥ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﻫﺎ
ﺭﺍ ﺷﻨﺎﺧﺘﯿﺪ ﻇﺎﻫﺮ ﺑﺮﺍﯾﺘﺎﻥ ﺑﯽ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﺷﺪ"!
ﺣﯿﻒ ﮐﻪ ﺩﺭﻭﻥ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺩﯾﺮ ﺭﻭ ﻣﯿﺸﻮﺩ!
تعداد بازدید از این مطلب: 573
موضوعات مرتبط: مطلب مفید , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


جالبه ببین

به مدت تقریبی ۳۰ ثانیه بر روی ستاره قرمز رنگ خیره شوید.

سپس روی یک دیوار یا کاغذ سفید نگاه کرده و مرنب پلک بزنید. نتیجه خیلی جالب خواهد بود!

تعداد بازدید از این مطلب: 602
موضوعات مرتبط: مطلب مفید , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


 

  توجه: این مسئله فقط باید در کله شما حل شود!

از کاغذ و قلم و ماشین‌حساب استفاده نکنید.
۱۰۰۰ تا بگیر و ۴۰ تا بهش اضافه کن.
حالا ۱۰۰۰ تای دیگه بهش اضافه کن.
حالا ۳۰ تا اضافه کن.
۱۰۰۰ تای دیگه اضافه کن.
حالا ۲۰ تا اضافه کن.
حالا ۱۰۰۰ تای دیگه هم اضافه کن.
حالا ۱۰ تا بهش اضافه کن. مجموعش چقدر شد؟

.
مجموعش شد ۵۰۰۰ تا؟
جواب درست در حقیقت ۴۱۰۰ می‌باشد!
قبول نداری؟ با ماشین حساب دوباره حساب کن!
.
.
.
.
.
یه آقای کر و لالی میخواد مسواک بخره.

با در آوردن ادای مسواک زدن، می‌تونه خواسته‌اش را به دکاندار حالی کنه و موفق به خرید مسواک بشه.
حالا اگه یه مرد کوری بخواد عینک آفتابی بخره،

چطوری باید منظورش رو به فروشنده حالی کنه؟
.
.
.
اون فقط باید دهنشو باز کنه و اینو از فروشنده بخواد. به همین سادگی!

ادمه مطالب را یاددت نره

تعداد بازدید از این مطلب: 926
موضوعات مرتبط: مطلب مفید , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


همسر

تعداد بازدید از این مطلب: 792
موضوعات مرتبط: مطلب مفید , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


آی مارو میخندونن :)))
کیا یادشونه؟
 

تعداد بازدید از این مطلب: 625
موضوعات مرتبط: مطلب مفید , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


شما یادتون نمیاد


 شما یادتون نمیاد موقع امتحان باید بین خودمون و نفر بغلی کیف میذاشتیم رو میز که تقلب نکنیم .
::
::
- شما یادتون نمیاد ؛ جمعه شبا سریال جنگجویان کوهستان رو ، فرداش همه تو مدرسه جوگیر بودیم .
::
::
- شما یادتون نمیاد ، پیک نوروزی که شب عید میدادن دستمون حالمونو تا روز آخر عید میگرفتن !
::
::
- شما یادتون نمیاد که کانال‌های تلویزیون دو تا بیشتر نبود ، کانال یک و کانال دو !
::
::
- شما یادتون نمیاد ، اون قایق‌ها رو که توش نفت
میریختیم و با یه تیکه پنبه براش فتیله درست میکردیم و بعد روشنش میکردیم و میگذاشتیمش تو حوض . بعدش هم پت پت صدا میکرد و حرکت میکرد !!!
::
::
- شما یادتون نمیاد : انگشتر فیروزه ، خدا کنه بسوزه !!
::
::
- شما یادتون نمیاد اونجا که الان برج میلاد ساختن ، جمعه‌ها موتورهای کراس میومدن تمرین و نمایش . عشقمون این بود که بریم اونا رو ببینیم . راستی چی شدن اینا ؟
::
::
- شما یادتون نمیاد ، اون قدیما
هر روزی که ورزش داشتیم با لباس ورزشی می‌رفتیم مدرسه … احساس پادشاهی می‌کردیم که ما امروز ورزش داریم ، دلتون بسوزه !
::
::
- شما یادتون نمیاد ، این چیه این چی چیه ؟ کفش نهرین بچه‌ها , شما هم میخواین ؟ بـــــله …
::
::
- شما یادتون نمیاد سریال آیینه ، دو قسمتی بود اول زن و شوهر‌ها بد بودند و خیلی دعوا میکردند بعد قسمت دوم : زندگی شیرین می‌شود بود و همه قربون صدقه هم می‌رفتند . یه قسمتی بود که زن و شوهر ازدواج کرده بودند همه براشون ساعت دیواری آورده بودند . بعد قسمت زندگی
شیرین میشود جواد خدایاری و مهین شهابی برای زوج جوان چایی و قند و شکر بردند همه از حسن سلیقه این دو نفر انگشت به دهان موندند و ما باید نتیجه میگرفتیم که چایی بهترین هدیه عروسی می‌تونه باشه .
::
::
- شما یادتون نمیاد ، گوشه پایین ورقه‌های دفتر مشقمون، نقاشی می‌کشیدیم . بعد تند برگ میزدیم میشد انیمیشن !
::
::
- شما یادتون نمیاد چرخ فلکی که چرخو فلکش رو میاورد ۴ تا جا بیشتر نداشت و با دست میچرخوندش .
::
::
- شما یادتون نمیاد چکمه پلاستیکی که مامانا از کفش ملی میخریدند پامون میکردند .
::
::
- شما یادتون نمیاد ، آرزومون این بود که وقتی از دوستمون می‌پرسیم درستون کجاست ، اونا یه درس از ما عقب تر باشن !
::
::
- شما یادتون نمیاد ،
جنازه از ویدئو راحت تر جا به جا می‌شد !
::
::
- شما یادتون نمیاد شیشه‌های همه خونه‌ها چسب ضربدری داشت !
::
::
- شما یادتون نمیاد ، تا پلیس میدیدم صدای ضبط ماشین رو کم میکردیم !
::
::
- شما یادتون نمیاد که چه حالی ازت گرفته می‌شد وقتی تعطیلات عید داشت تموم می‌شد و یادت می‌آمد پیک نوروزیت را با اون همه تکالیفی که معلمت بهت داده رو هنوز
انجام ندادی واقعا که هنوزم وقتی یادم می‌یاد گریم می‌گیره !
::
::
- شما یادتون نمیاد ، چقدر زجر آور بود شنیدن آهنگ مدرسه‌ها وا شده اونم صبح اول مهر !
::
::
- شما یادتون نمیاد ، توی سریال در پناه تو وقتی بابای مریم سیلی آبداری زد به رامین چقدر خوشحال شدیم !
::
::
- شما یادتون نمیاد ، سریال روزی روزگاری که پخش میشد تیکه کلام رایج بین مردم شده بود “ التماس نکن ”
::
::
- شما یادتون نمیاد ، تو بلفی و لیلیپیت … عمو دکتره
همیشه مست بود ! دماغش همیشه قرمز بود و بطری مشـروبـش دستش !
::
::
- شما یادتون نمیاد ، زنگ آخر که می‌شد کیف و کوله رو مینداختیم رو دوشمون و منتظر بودیم زنگ بخوره تا اولین نفری باشیم که از کلاس میدوه بیرون !
::
::
- شما یادتون نمیاد ،
خانواده آقای‌هاشمی‌رو که میخواستن از نیشابور برن کازرون ، تو کتاب تعلیمات اجتماعی !
::
::
- شما یادتون نمیاد ولی سره کلاس انشاء که میشد اگه نوشته بودیم دل تو دلمون نبود معلم صدا بزنه ولی اگه ننوشته بودیم زنگ استراحت دل درد میگرفتیم !
::
::
- شما یادتون نمیاد یک مدت از این مداد تراش رو میزی‌ها مد شده بود هرکی از اونا داشت خیلی با کلاس بود !
::
::
- شما یادتون نمیاد ! روی فیلمای عروسی آهنگ یه حلقه طلایی معین رو می‌ذاشتن .
::
::
- شما یادتون نمیاد : قبل از شروع برنامه یه مجری میومد
اولش شعر می‌خوند بعد هم برنامه‌ها رو پشت سر هم اعلام می‌کرد … آخرشم می‌گفت شما رو به دیدن برنامه ی فلان دعوت می‌کنم !
::
::
- شما یادتون نمیاد ، تو نیمکت‌ها باید سه نفری می‌نشستیم بعد موقع امتحان نفر وسطی باید میرفت زیر میز !
::
::
- شما یادتون نمیاد وقتی سریال مراد برقی شروع میشد پرنده تو خیابونها پر نمی‌ زد .
::
::
- شما یادتون نمیاد ولی نوک مداد قرمزای سوسمار نشانُ که زبون میزدی خوش رنگ تر میشد !
::
یادش بخیر ، چه زود گذشت …

تعداد بازدید از این مطلب: 584
موضوعات مرتبط: مطلب مفید , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


صفحه قبل 1 صفحه بعد


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود